حقیقت این است که تا وقتی دولتمردان به جایگاه و نقش خانواده آگاه نباشند، خانواده در حاکمیت نیز بیپناه خواهد بود. کدام خانواده؟ همان خانوادهای که اگر وجود نداشته باشد، هیچ بنیانی، هیچ زمین محکم و مطمئنی وجود نخواهد داشت که قادر باشیم روی آن بایستیم، همان خانوادهای که زن موضوع بیبدیل و نقشآفرین اصلی آن است، و کدام زن؟ زنی که جنسیتش بر انسانیتش سایه افکنده است و در خدمت افزایش تولید ناخالص ملی است و بهناچار همه داشتههایش را از عاطفه و زیبایی و تحصیلات و ... باید در خدمت به توسعه همهجانبه تمدن غرب خرج کند.
پر واضح است در این نگاه که بر اساس توسعه پایدار است و نه کرامت انسانی، تحصیل و اشتغالمحور است و مشخص است که شعارش این باشد که تفاوت جنسیتی نداریم! یا زنی که تعلقاتش تا قبل از رنسانس غرب باقی مانده است، زنی در حاشیه، تابع محض، بدون استقلال، بدون فکر و اراده که هیچوقت مورد توجه قرار نگرفته است.
بنا به نقش معلمیام، بارها در دانشگاه و مدرسه مورد سؤال دخترانی بودهام که از تبعیضهای اجتماعی و سیاسی و خانوادگی رنجیدهخاطر هستند و بنا به نقش درمانگریام، ساعتها روبهروی زنانی نشستهام که در پیچ و خم دادگاهها گریستهاند و نتوانستهاند فرزندشان را ببینند و هنوز هم نمیتوانند. دستبهگریبان با هزار مشکل نفقه و ... هستند تا یک ثبت نام عادی فرزندشان در مدرسه. زنانی هویت زنانهشان را نپذیرفتهاند با نقش مادریشان کنار نیامدهاند.
در تعارض با نقشهای خانوادگی و اجتماعیشان و ماندهاند که فعال اجتماعی باشند یا فعال سیاسی یا فقط یک همسر. امروز در جامعه با نگاههای متحجرانه و متجددانهای نسبت به زن روبهرو هستیم. معتقدم همانقدر که نگاههای متجددانه به زن آسیبزاست، نگاه متحجرانه نیز زن را به رکود و انزوا میبرد، اما خیلی محترمانه با رنگ و لعاب دین و مذهب! این بزرگترین جفا به دین است، به اسلامی که متعالیترین جایگاه را برای زنان قائل شده است.
ظلم به انقلاب یکی از وجوهش تحول بنیادین جایگاه زن و کنشورزی او در جامعه است و تبدیل او در همه عرصهها، گفتمانی که غرب را کنار زد و نگاه روشن تعالیبخش به زنان جهان هدیه کرد، نگاهی که در آن، کرامت بزرگترین حق زنانه است، کرامتی که در جهان هرگز شناخته نشد. این گفتمان فعالیت اجتماعیسیاسی را تکلیف زنان میداند، همانگونه که امام عزیزمان میگوید: زنان حق دارند در سیاست دخالت کنند. تکلیفشان این است. دین اسلام یک دین سیاسی است که همه چیزش سیاسی است حتی عبادتش.
گفتمانی که حضور فعال و نقش آفرین زنان را مطالبه میکند رهبر فرزانه که همواره نگاه روشنشان راهگشا بوده است در اسفند ۹۱ موضوع مهم «الگوی سوم زن مسلمان» را مطرح میکنند که یک «نه شرقی نه غربی» در نگاه به زن بود، بیانیه مهم و تحولآفرینی که میتواند جریانساز و حرکتسازی عظیم برای زن مسلمان باشد. رهبری عزیز در این الگو اشاره میکنند زن در تعریف بیشتر شرقی همچون عنصری در حاشیه و در تاریخ و در تعریف غربی به مثابه موجودی که جنسیت او بر انسانیتش میچربد و ابزار جنسی در خدمت مردان و در سرمایهداری جدید است معرفی میشد.
شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم نه شرقی و نه غربی است. زن مسلمان ایرانی که تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود و ثابت کرد میتوان زن بود و عفیف و محجبه و شریف بود و در عین حال مرکز بود. میتوان سنگر خانواده را پاکیزه نگه داشت و در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز سنگرهای جدید ساخت و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد.
وقتی رهبری انقلاب میفرمایند که زن باید اهل تحصیل باشد و زنان در گفتمان انقلاب اسلامی، معماران ایران جدید خواهند بود و حضورشان همواره از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی جریانساز بوده است و موضوع تنها حضورشان نبوده و در سطح خرج کردن از عواطف، از جان مایه گذاشتهاند، یعنی زن مسلمان زنی است که هم دین خود را، حجاب خود را، زنانگی خود را، ظرافتها و رقتهای خود را حفظ میکند، هم از حق خود دفاع میکند و هم در میدان علم تحقیق و تقرب به خدا پیشروی میکند و هم در میدان سیاسی حضور دارد.
رهبر انقلاب از بحران زن صحبت میکنند و از اینکه یکی از مسائل اساسی، مسئله زن و جایگاه زن و شأن زن در جامعه است. میفرمایند این در حقیقت یک بحران است، مسئلهای که کمتر کسی به آن توجه داشته است. این نشان میدهد زن مسلمان به الگو نیاز دارد؛ و حقیقت این است که امروز جهان سخت محتاج شنیدن صدای زن مسلمان کوشا و داناست و به گفته رهبری، اگر درباره مسئله زن خوب کار کنیم، این خدمت به جامعه زنان در همه دنیاست. امروز پس از گذشت یک دهه از سخنان رهبر انقلاب درباره الگوی سوم زن، ابعاد این الگو شناخته شده، اما به گفتمان تبدیل نشده است که نیازمند حضور زنان اندیشمند است.
امید است با حضور زنان فعال و رشدیافته در این حوزه، الگوی سوم زن به گامهای عملی تبدیل شود و بستر رشد سیاسی و فرهنگی بیش از پیش برای زنان ایران اسلامی فراهم آید.